کد مطلب:313513 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:167

پدرم، شوهر مادر من است
مرحوم آیت الله فاطمی قمی، از پدرش سید اسحق، نقل می كرد كه كرارا می فرمود:

كرامت زیر از حضرت ابوالفضل علیه السلام را اگر به دو چشمم ندیده باشم كور شوم و اگر به دو گوشم نشنیده باشم كر شوم. روزی در حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام مشرف بودم، ناگهان دیدم جمعیت زیادی از اعراب در عقب سر دختری سراسیمه وارد حرم مطهر شدند و حرم مملو از جمعیت شد. آن دختر به ضریح منور چسبیده و با صدای بلند كلماتی جسورانه می گفت و توجه زائرین را به خود جلب كرده بود. ناگاه دیدم اهل حرم ساكت شدند به طوری كه گویی نفسهای همگی قطع شد! یك مرتبه صدایی كه همه آن را شنیدند برخاست كه گفت: «پدرم، شوهر مادر من است»!

صدا از همان طفلی بود كه جنین دختر بود. با شنیدن صدا، ناگهان صدای هوسه و هلهله در حرم بلند شد و مردم به این دختر هجوم آور شدند. خدام دختر را به زحمت از چنگ وبال مردم بیرون آورده، نجات دادند و به بقعه ای كه مركز كلیددار آستانه ی مقدسه ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بود بردند. كلیددار آنجا مرحوم سید حسن، پدر مرحوم آقا سید عباس، بود و من با ایشان سابقه ی دوستی داشتم. پس از آنكه آن دختر را بردند و بقعه خلوت شد، خدمت ایشان رفتم و قضیه ی آن دختر را از ایشان سؤال كردم.

فرمودند: این جماعت، طائفه ای از اعراب بادیه نشین اطراف كربلایند، و این دختر معقوده ی پسرعمویش بود. در بین اعراب قضیه ی نامزدبازی خیلی زشت و ننگین است، و اگر كشف شود چه بسا منجر به خونریزی می شود. به علت محروم بودن جوان از ملاقات با عیال خود، یا به علت اینكه با پدرزنش كدورتی پیدا كرده بود، می خواست او را ننگین كند. جوان مراقب دختر بوده و یك موقع در مكان خلوتی وی را ملاقات كرده و با او همبستر شده است و سپس از ترس اذیت پدرزن، فرار كرده، مدتی مخفی گشته تا حمل دختر ظاهر شده است. بستگان دختر وقتی از حمل دختر مطلع می شوند در مقام



[ صفحه 322]



استفسار برمی آیند و او می گوید: از شوهرم حمل برداشته ام، موضوع را با جوان در میان می نهند و او از ترس بر خود یا ایذای عمویش به كلی منكر قضیه می شود.

بستگان دختر اراده ی كشتن دختر را می نمایند و او هر قدر التماس می كند نتیجه نمی بخشد. آخرالأمر می گوید حكم را حضرت ابی الفضل علیه السلام قرار می دهیم، هر چه آن جناب حكم كند، آماده ام. لذا خدمت آن حضرت آمد تا بین او و دیگران حكمیت كند و با عنایت حضرت، بچه ای كه در رحم وی بود اقرار به پاكی مادرش نمود. [1] .


[1] جامع الدرر: حاج آقا حسين فاطمي قمي، جلد 2، صفحه ي 408.